*نامه معلم ادیسون به مادرش
نوشته شده توسط : حسن الیاسی

ادیسون پسری بود که در یک ایستگاه قطار محلی کار می کرد. او که در آن زمان به شیمی و آزمایش های علمی بسیار علاقه مند بود ، برخی از مواد شیمیایی آزمایشگاهی خود را به کمد در قطار در اختیار خود منتقل کرد. به دلیل حرکت ناگهانی قطار ، مواد در یکی از چرخش ها روی زمین ریخته و آتش سوزی رخ داد. در بزرگسالی ، ادیسون ادعا کرد که راننده قطار پس از تصادف ، او را به سختی در گوش فرو می برد و باعث می شود شنوایی خود را از دست بدهد. با این حال ، وی بعداً این حادثه را به روشی متفاوت توصیف کرد و ادعا کرد که پس از آتش سوزی ، هنگامی که می خواستند او را از صحنه دور نگه دارند ، او را از گوشه و کنار خود بیرون آوردند و این منجر به کم شنوایی وی شد. واقعیت این است که جدا از دشواری اثبات چنین رویدادی ، حتی با فرض صحت این واقعیت ، تصور اینکه این موارد باعث شنوایی شدید و دائمی ادیسون شده ، بسیار دشوار است. بسیاری معتقدند که ادیسون تمایل به خلق شخصیتی از خود داشت که خود را وقف علم کرد ، به همین دلیل است که بعداً داستانهایی را گفت.

جنگ جریان!
وقتی رقابت بین این دو نابغه ، ادیسون و تسلا به مکانهای خطرناکی می رسد. نیکولا تسلا ، اهل صرب ، به زودی در سن 26 سالگی در شاخه پاریس از مجموعه ادیسون کار پیدا کرد. دو سال بعد ، در سال 1884 ، او به ایالات متحده رفت و در آنجا به کار خود با ادیسون ادامه داد و زیر نظر مستقیم وی فعالیت کرد. اما پس از حدود هشت ماه ، تسلا تصمیم به ترک مجموعه ادیسون گرفت. تسلا در خاطرات خود ادعا می کند که ادیسون به او قول یک جایزه بزرگ (معادل 12 میلیون دلار با نرخ امروز) داده و گفته است که اگر کاری انجام دهد ، این جایزه را دریافت می کند.

اما وقتی تسلا کار پیدا کرد ، ادیسون تعهد خود را پس گرفت و گفت این فقط یک شوخی است و او باید به شوخ طبعی آمریکایی ها پی برد! البته هیچ مدرکی وجود ندارد که این ادعا به غیر از خاطرات تسلا صادق باشد ، اما تسلا سرانجام تنها هشت ماه پس از شروع کار در ایالات متحده ، با ادیسون جدا شد ، اما جدایی پایان روابط آنها نبود. ادیسون در مجموعه و محصولات خود از DC Current Compensation استفاده کرد. اما تسلا ایده دیگری داشت. سه سال پس از جدایی از مجموعه ادیسون ، تسلا با ایده قدرت AC به وجود آمد. در جریان مستقیم ، ولتاژ معمولاً کم است و محدودیت های زیادی در انتقال برق وجود دارد. ایده تسلا این مضرات را نداشت ، اما به عقیده ادیسون یک نقطه ضعف بیشتر بود؛ این ایده چالش بزرگی برای امپراتوری ادیسون در صنعت برق به وجود آورد.

پرونده سبک ادیسون
ادیسون سوئیت در جریان مستقیم مورد استفاده قرار می گرفت و برای اینکه بازار از دست نرود ، می توانست برتری سیستم خود را نسبت به آنچه تسلا ارائه می داد ، اثبات کند. برای این منظور ، ادیسون یک رویکرد بسیار غیراخلاقی را انتخاب کرد. در سال 1903 او یک فیل را به برق وصل کرد. فیل در اثر شوک الکتریکی درگذشت. مجموعه ادیسون از این رویداد عکس گرفت. با انتشار عکسهای جدید ، ادیسون توانست ایده تسلا را مرعوب کند و از مجموعه خود برای مدتی محافظت کند ، اما به دلیل برتری غیرقابل انکار قدرت AC ، این سیستم به آرامی جایگاه خود را در صنعت برق پیدا کرد. انحصار سری ادیسون شکسته شد.

آیا نامه معروف ادیسون به مادرش داستانی است؟
شاید این داستان را شنیده باشید: "معلم ادیسون نامه ای نوشت و به او تحویل داد ؛ ادیسون به خانه آمد و یادداشتی به مادرش داد. او گفت معلم من آن را به من داد و از من خواست که فقط مادرت را بخوانم." فرزند شما نبوغ است و این مدرسه برای او خیلی کوچک است ، بنابراین مواظب او باشید ، "مادر با اشک در چشمانش گریه کرد. سالها گذشت ، مادرش درگذشت ؛ یک روز ادیسون خاطرات خود را در کمد بررسی کرد." فرزند شما احمق است. او نوشت ، "ما او را به فردا به مدرسه نمی فرستیم ، اما آیا این داستان صحیح است؟"

ترکیبی از واقعیت و خیال
این داستان یکی از مواردی است که واقعیت و خیال در هم تنیده است. در حقیقت ، اگرچه بخش هایی از داستان درست است ، مانند مادر ادیسون به جای اینکه به مدرسه برود ، در خانه به او آموزش می داد یا عملکرد ادیسون در مدرسه به خصوص خوب نبود ، داستان معلم او برای نوشتن نامه ، خیال نویسنده است. ناشناس است. داستان توسط خود ادیسون در مصاحبه ای در سال 1907 روایت می شود: "روزی شنیدم چیزی که معلم در مورد سرپرست به من گفته است. این کودک درد دارد و نباید در مدرسه نگهداری شود. من به خانه رفتم و ماجرا را به مادرم گفتم. دست من را گرفت و مرا به مدرسه برد ، سپس با عصبانیت به معلم گفت كه او را نمی فهمید كه چه می گوید.گفت او از معلم خود باهوش تر هستم و در مورد آن صحبت كردم. در حقیقت ، مادر من بهترین قهرمانی بود كه كودك می توانست داشته باشد. برای کار به گونه ای که احساس نکند به اشتباه به من اعتماد دارد. "ظاهراً مادر ادیسون تصمیم گرفت مسئولیت آموزش یک دختر را به عهده بگیرد.





:: برچسب‌ها: ادیسون ,
:: بازدید از این مطلب : 50
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 26 شهريور 1399 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: